برگردان و گردآوری: سیما غفارزاده – ونکوور
نبیل یسعد (Nabil Yssaad)، همسر ديهيا خلاف (Dahia Khellaf)، در اوت ۲۰۱۸ دو بار او را با اسلحه تهدید کرده بود، ولی درست یک هفته قبل از وقوع حادثهٔ هولناک خودکشی خود و قتل همسر و فرزندانش، از این جرم تبرئه شده بود، با این شرط که در رفتار خود تجدید نظر کند، همچنین صلحنامهای (peace bond) امضا کند و تعهد دهد که به نزدیکتر از صدمتری خانه و محل کار ديهيا نرود و بهمدت ۱۲ ماه هیچ ارتباطی با او برقرار نکند مگر برای دیدار فرزندانش آنهم طبق دستورالعمل آمده در حکم دادگاه. وی صبح سهشنبه ۱۰ دسامبر، روز قبل از کشف اجساد ديهيا و پسرانش، به بیمارستان رفته و ادعا کرده است که فکر خودکشی در سر دارد، ولی نهایتاً همانجا خود را از طبقهٔ ششم پرت میکند و میمیرد.
چهارشنبه ۱۱ دسامبر، پلیس مونترآل به خانهای مراجعه میکند تا خبر مرگ پدر این خانواده را – که مدتها بوده جدا از آنها زندگی میکرده – به آنها بدهد، ولی چون کسی در را باز نمیکند، آنها واردِ خانهای که درش هم قفل نبوده میشوند و در آنجا با جسد ديهيا، ۴۲ ساله و دو پسر چهارساله و دوسالهاش مواجه میشوند.
یکی از اقوام ديهيا از الجزایر در گفتوگویی از طریق اسکایپ به رادیو کانادا گفته است که مادر و دیگر بستگان ديهيا از شنیدن این خبر در شوک بهسر میبرند و کار مادر او به بیمارستان کشیده است. او همچنین گفته است ديهيا که در الجزایر در مدارس راهنمایی معلم موسیقی بود، برای دنبال کردن عشق و علاقهای که به موسیقی داشت، به کانادا آمده بود، چرا که رسیدن به آرزوها در الجزایر کار آسانی نیست، اما خارج از آن مرزها، هر چیزی امکانپذیر است.
همسایگان این منطقهٔ مسکونی آرام در مونترآل گفتهاند که ديهيا ظاهراً از زندگیاش با دو پسرش راضی و خوشحال بود و او را مادری مهربان و دوستداشتنی توصیف کردهاند. هرچند آنها به خبرنگار سیبیسی گفتهاند که در ماههای اخیر، بارها ماشین پلیس را جلو در خانهٔ آنها دیده بودند.
هنوز پس از گذشت حدود دو هفته، پلیس بهطور قطع اعلام نکرده است که قاتل این سه نفر همان نبیل است، هرچند، گفته است که این دو حادثهٔ خودکشی و قتلها به هم مرتبطاند و ظاهراً نبیل مظنون اصلی در رابطه با قتل ديهيا و پسرانش است. تحقیقات در این زمینه هنوز ادامه دارد.
دادستان کل، کریستوفر هاجیس-چارترند، در زمینهٔ امضای صلحنامه میگوید: «فرد امضاکننده ملزم است که قانون و هرگونه تعهداتی را که توسط دادگاه صادر شده، مراعات کند. اما مشکل اینجاست که امضای صلحنامه بهمفهوم اعتراف و بهگردن گرفتن گناه نیست. صلحنامهها وقتی که قانون شواهد کافی برای پرونده ندارد، یا بهعنوان راهکاری در زمانی که فرد خاطی به جلسات رواندرمانی میرود و شاکی با اینگونه ابزارهای قانونیِ حفاظتی مانند صلحنامه و تعهدِ فرد خاطی مبنی بر نزدیک نشدن به او احساس راحتی بکند، مورد استفاده قرار میگیرند.»
اندریا پِسوآ، معاون انجمن Women Aware، که با گروههای زنان قربانی خشونت خانگی کار میکند، میگوید او شاهد بوده است که صلحنامهها در مواردی کارایی داشته است. هرچند، او معتقد است که الزاماً در هر موردی کار نمیکند، خصوصاً زمانی که اتهاماتی در زمینهٔ جرمهای ناشی از خشونت [مانند مورد نبیل و ديهيا] از پیش در میان بوده باشد. او که خود یک قربانی خشونت خانگیست، میپرسد: «چطور شما با کسی که پیش از این نشان داده است که میخواهد شما را بکشد، میتوانید توافقنامهای دوستانه داشته باشید؟»
پِسوآ همچنین میگوید مردم نباید از اینکه با افرادی که حس میکنند ممکن است به کمک احتیاج داشته باشند تماس برقرار کنند، باکی داشته باشند. او اضافه میکند: «این موضوع بسیار مهم است و باید فکر کرد که چرا مردم چیزها را میشنوند و میبینند، ولی تصمیم میگیرند که بهمنظور احترام به این تابو ساکت باشند.»
پِسوآ میگوید: «کسی که حس کند از طرف شریک زندگی فعلی یا سابق خود مورد تهدید است، باید به پناهگاهها و خانههای امن مراجعه کند. بهعنوان یک انجمن، ما روی این موضوع کار میکنیم که شرم و استیگمای پناهجویی در این مکانها از بین برود.»
منون مانستسی، مدیر پناهگاههای فدراسیون زنان کبک، به رادیو کانادا گفت که زنان میتوانند برای استفاده از پناهگاهها تماس بگیرند حتی اگر مشکل جاومکان و سرپناه نداشته باشند، چرا که پناهگاهها روشهایی دارند که با آن میتوانند حد و حدود خطر هر موقعیتی را برآورد کنند و همچنین ابزارهایی را برای استفادهٔ پلیس در اختیار آنها بگذارند. او همچنین گفت که صلحنامهها بهندرت مشکلات مربوط به خشونتهای خانگی را حل میکنند، چرا که افراد خاطی اغلب تعهدات خود را رعایت نمیکنند و بهراحتی آن را نقض میکنند.
مِلپا کاماتروس، مدیر سازمان خدمات خانوادگی Shield of Athena در مونترآل، دربارهٔ اینکه چگونه میتوان زنان و کودکان را در مقابل خشونتهای خانگی بهتر محافظت کرد، میگوید که صلحنامهها تا حدودی، مانند چسب زخم، کارایی دارند، اما محکومیتهای قانونی بیشتری لازم است تا این مهم بهدست آید. او در ارتباط با حادثهٔ قتل ديهيا و فرزندانش میگوید: «در موقعیتهای واقعی مانند این، کسی که میخواهد کس دیگری را بکشد، آن کار را فارغ از وجود صلحنامه و تعهداتی که داده، خواهد کرد و متأسفانه حوادث قتل-خودکشی نشاندهندهٔ آخرین مرحلهٔ چیزی است که ما آن را چرخهٔ خشونت مینامیم.»
کاماتروس اضافه کرد: «مشکل اینجاست که وقتی شخصی، یا بهعبارتی متهم به ارتکاب جرم تصمیم خود را میگیرد که زنش را بکشد، که اغلب در مرحلهٔ جدایی صورت میپذیرد؛ یعنی زمانی که قربانی عزمش را جزم میکند که او را ترک کند، جدا شود و طلاق بگیرد، آنجا خطرناکترین نقطه در آن رابطه محسوب میشود.»
پلیس مونترآل میگوید که آنها سالانه بیش از ۱۵٬۰۰۰ تماس تلفنی در ارتباط با خشونتهای خانگی دریافت میکنند و ۱۵٪ کل قتلها مربوط به این موارد است.
طبق گزارشی که در ژانویهٔ ۲۰۱۹ توسط سیبیسی منتشر شد، سال گذشته بهطور متوسط هر دو روز و نیم یک زن یا دختر در کانادا کشته شده است. طبق این گزارش، در سال ۲۰۱۸ در مجموع ۱۴۸ زن و دختر در ۱۳۳ حادثه با ۱۴۰ نفر مجرم، که ۹۰٪ آنها مرد بودهاند، کشته شدند.
اگر شما خودتان یا کسی که میشناسید، قربانی خشونت خانگی هستید، میتوانید به منابعی که در مطلب شمارهٔ ۹۵ نشریه معرفی شدند، مراجعه نمایید. اگر در شرایط بحرانی هستید، حتماً با پلیس (شمارهٔ ۹۱۱) تماس بگیرید.
منابع:
https://www.cbc.ca/news/canada/montreal/montreal-deaths-mother-sons-1.5394155
https://www.cbc.ca/news/canada/montreal/montreal-deaths-mother-sons-1.5399714
https://www.cbc.ca/news/canada/toronto/femicide-canada-report-1.4998359